زبان دیو زدگی

زبان دیو زدگی

کتاب «زبان باز، پژوهشی در باره‌ی زبان و مدرنیّت» نوشته ی پژوهشگر نام آشنای ایرانی آقای داریوش آشوری است که نشر مرکز همین امسال در تهران به چاپ رسانده است. این کتاب بسیار خواندنی است و برانگیزاننده؛ خواندنی است چرا که برخی از رایج‌ترین کج‌فهمی‌ها از مقوله ی زبان را با نثر بسیار شیوایی بر آفتاب انداخته است؛ و برانگیزاننده است چرا که به مانند بیشینه ی نوشته‌های ایشانُ، از زبان، این شاکله ی بنیادین هویت فردی و ملی، گفته به میان آمده است.

در آن چه در پی می‌آید، من به چند نکته از درونمایه ی این کتاب می‌پردازم، هم برای ادای دین به آنانی که آموزگارم بوده‌اند و هم به پاسداشت زبانی که دل در گرو آن داریم. دنباله . . .

پادشاهان سخنپرداز ایران

در این مقاله گروهی ‌از پادشاهان ایران - از آغاز تا پایان سلسله ی قاجار- كه‌ در زمینه ی شعر فارسی ذوق آزمایی كرده‌اند معرفی می‌شوند:

بهرم گور و ماجرای نخستین شعر فارسی:

بهرام گور پادشاه معروف ساسانی كه در تاریخ به بهرام پنجم مشهور است از ۴۲۰ تا ۴۳۸ ه میلادی سلطنت كرده است. از زندگی پرتنعم و جنگاوری ها و خوش گذرانی های او داستان های بسیار گرد آمده كه بخش عمده ی آن ها از کتاب های پهلوی نقل شده است .

اگر گفته ی همه ی مؤلفان و پژوهشگران تاریخ ادبیات ایران و تذكره‌نویسان پذیرفته آید كه نخستین شعر فارسی- و لو درهم شكسته و بدون آهنگ عروضی- از آن اوست، پس بهرام‌گور را باید نخستین شاعر شعر (پهلوی با دری آمیخته به عربی) دانست كه در مقام سلطنت به نظم كلام پرداخته است. نورلدین محمد عوفی صاحب كتاب مشهور لباب‌الباب گوید: دنباله . . .

شاه زادگان  سخن پرداز  ایران

من در جست و جوی نام كسانی از شاه زادگان ایران به  این نتیجه رسیدم كه پیش از تیموریان، شمار كسانی از این طبقه كه به شعر و شاعری تمایلی نشان داده اند بسیار اندك و برعكس، در سه دوره ی تیموری، صفوی و قاجار شماره ی آنان سخت روزافزون است. از آن جا كه حسب حال و آثار هر دوره به تنهایی محتوای یك جُنگ یا تذكره ای غنی و پرسخن تواند باشد. با این ملاحظه ها، در نوشتن مقاله ی حاضر برای آن كه مبادا درازای كلام، ابهت و لطافت سخن صاحبان تراجم را از میان ببرد، تنها به معرفی گروهی از آنان، مبادرت ورزیدم و جویندگان و علاقمندان را به مطالعه ی تذكره هایی كه جای جای در متن یاد می شود حواله می دهم. دنباله . . .

کند و کاوی  در  معنی  واژه ی  دهقان

دهقانان در ایران

در دوران پادشاهان ساسانی كه اصول طبقاتی برقرار بود، مردم به پنج طبقه ی شهرداران، شاه زادگان، بزرگان، آزادگان و دهقانان تقسیم می شدند كه سه طبقه ی نخست یعنی شهرداران، بزرگان، شاه زادگان در یورش عرب ها از میان رفتند. و فقط دو طبقه ی آخر كه آزادگان و دهقانان باشند بر جای ماندند، و دهقانان كه تا استیلای مغولان بر ایران باقی بودند، اغلب طبقه ی ملاكان ایران را تشكیل می دادند و بسیاری از مردان عمل و ادب دوره ی اسلامی دهقان و دهقان زاده بودند و از معروف ترین آنان می توان فردوسی و فرخی و نظام الملك توسی را نام برد. كریستینس می گوید: دهقانان از طبقه ی نجبای درجه دوم بودند كه اقتدارشان بدین بود كه اداره ی امور محلی به ارث به آنان می رسیده است، و اگر چه اینان در رویدادهای تاریخی تظاهری نداشته اند، لیكن از جهت این كه جزو اركان كشور به شمار می آمدند دارای اهمیت فوق العاده ای بودند و خود دهقانان بر پنج صنف بوده اند كه به جامه های گوناگون از هم متمایز می شدند. دنباله . . .

شاهنامهخوانی از دیدگاه  مردم‌شناسی

(نظری به تاریخچه ی شاهنامه‌خوانی)

داستان های شاهنامه

استوره از زیباترین تجلیات روح آدمی است؛ در استوره آفرینش و هستی جهان بر بنیاد تجربه های مردم بازسازی می‌شود. استوره جلوه‌گاه آرزوهای نهفته ی بشر در چیرگی بر سراسر هستی و نمودار خواست آدمی در گشایش رازهای آفرینش است. از این رو است كه استوره به دل می‌نشیند و به این سبب است كه تداوم می‌یابد. و حماسه فرزند بلافصل استوره است، با این تفاوت كه در حماسه آدمی، بیش تر در قالب آدمی، بر سریر آرزوهایش می‌نشیند و از خدایان فاصله می‌گیرد. در شاهنامه، استوره هست، حماسه هست و تاریخ نیز؛ و از این رو است كه شاهنامه شناسنامه ی فرهنگی ایران است،‌ و چیزی بسیار برتر از یك شاهكار شعری و هنری. بی‌سبب نیست كه دهقان ایرانی هنگامی كه به دنبال گاو زمین را شخم می‌زند شاهنامه‌خوانی می‌كند؛ و شب هنگام كه برای رفع خستگی به گوشه ی قهوه‌خانه پناه می‌برد به شهنامه‌خوان گوش فرا می‌دهد و برای فرزندش قصه از رزم‌آوران شاهنامه می‌گوید و دلیری‌ها را از رستم مثال می‌آورد. دنباله . . .

فرهنگ  عامه  و  زندگی

در این روز‌ها دیگر گمان نمی‌رود سخن گفتن در باب لزوم گردآوری فرهنگ عامه و پبش گیری از تباه شدن و از میان رفتن این شاخه ی عظیم درخت تناور فرهنگ و هنر مردم ایران موردی داشته باشد. بیست سال پیش ـ و شاید حتا ده سال پیش ـ چنین گفتاری ممكن بود مؤثر واقع شود و گروهی از علاقه مندان به ادب و فرهنگ را در این كار رهنمون شود. اما امروز دستگاه های متعدد، مركز مردم شناسی وزارت فرهنگ و هنر، دستگاه رادیو تلوزیون و برخی سازمان های دیگر از روی شغل و علاقه به این کار می‌پردازند و گروهی جوانان پر شور در دور افتاده ترین نقاط كشور یا به دست یاری ایشان بر می‌خیزند و یا خود در حد امكان ها و مقدورات خویش گامی در این راه بر می‌دارند و هر روز كه می‌گذرد، شاهد انتشار اثری تازه در این زمینه هستیم و این خود ـ با نهایت مسرت نشان آن است كه كوشش گذشتگان و پیشگامان در این راه مؤثر اقتاده و جماعتی را در این میدان به تلاش و تكاپو وا داشته است. آهنگ این فعالیت نیز خوش بختانه روی در افزونی دارد و آینده ی به تری را نوید می‌دهد. دنباله . . .

اصطلاح ها و تعارف‌های رايج در میان زنان شيرازی

شاه چراغ

اگر از افاده‌ی خيابان‌های «متشخص» دلتنگ شوی و به هوای يافتن باز مانده‌ ای از صفا و سادگی سر به خلوت پس‌کوچه‌های خودمانی شيراز بگذاری، هنوز هم «آنان» را می‌بينی. آنان که آرام و انديشه‌ناک در آمد و شد هستند. در خم گذرگاه‌های تنگ عافيت‌سوز، در دوردست کوچه‌های باريک و دراز نرسيدن، در انتهای بن‌بست‌های گردآلود فقر، و در تاريکنای دالان‌های فراموشی به يکديگر بر می‌خورند، به دوستی و مهر حالِ هم می‌پرسند، به اندوه‌گزاری بار سنگين غم از دوش دل بر می‌دارند، و غم زمانه اگر سخت زورآور شده باشد، چشمی هم نم می‌کنند. اما به پايان اين گپ و گفتِ اتفاقی اشک از چشم می‌زدايند و خواه ناخواه چهره را به لبخندی درخشان می‌کنند، به لطف و صفا بدرود هم می‌گويند و ديگر بار در افق کوچه‌های باريک و دراز نرسيدن غروب می‌کنند و در تاريکنای دالان‌های فراموشی ناپدید می‌شوند. آن‌ها زنان شيرازند. اگر به گپ و گفتِ ايشان گوش بداری گه گاه درخشش الماس گونه‌ی ناب‌ترين تعبيرهای شاعرانه چشم و دلت را خيره خواهد کرد. جای شگفتی نيست. آنان شاعرانی گمنامند که گهواره‌ی نام‌دارترين شاعران اين سرزمين را جنبانده‌اند. دنباله . . .

زبانِ زايا و شاعر توانا

تقسيم‌بندی‌های گوناگون شعری و ارزش‌گذاری‌های گاه سليقه‌ای در گستره ی ادبيات از ديرباز وجود داشته است، اما اين مقوله در دهه‌های اخير به صورت پررنگ‌تری نمود يافته و بحث هایی غيرتخصصی را دامن زده است. این كه فلان قالب شعری دارای قابليت‌های ويژه‌ای ا‌ست و مابقی نه، يا اين كه به گمان برخی تنها يك شيوه‌ی گويش شعری مشخص را می‌توان اثر هنری ناميد و ...، موردهایی ا‌ست كه از دل اين تقسيم‌بندی‌ها بيرون می‌آيد. تقسيم‌بندی واژه‌ها به "شاعرانه" و "غيرشاعرانه" و اين كه به كار گيری واژه‌های غيرشاعرانه و كاربرد آن در شعر چيزی به غنای معنايی و عاطفی يا بار تخيلی آن نمی‌افزايد، از اين دست است.  دنباله . . .

بازتاب موسیقی در ادب فارسی

موسیقی ایرانی

الف) رابطه ی ادبیات و موسیقی

درخشش علوم و صنایع ایران، در دوره ی ساسانی بود. هنر موسیقی نیز در اثر تشویق شاهان رونقی به سزا یافت. در دوره ی اردشیر موسیقی دانان طبقه ی جداگانه ای را تشکیل داده و به مقام ویژه ای نایل شده بودند.
در دوره ی خسرو پرویز موسیقی پیش رفت بسیار کرد. از نوشته های شاهنامه فردوسی و خسرو شیرین نظامی برمی آید که «باربد» بزرگ ترین موسیقی دان این زمان بوده است. (وی را مبتکر ۳٦۰ لحن موسیقی می دانند) از دیگر موسیقی دانان این دوره می توان «نکیسا»، «بامشاد» ، «رامتین» و «آزادوار چنگی» را نام برد. در دوره ی ساسانی ۷۲ نغمه از نغمه های موسیقی رواج داشته است. از آن جمله : پالیزبان ، سبزه، باغ سیاوشان، راه گل ، شادباد، تخت درویش، گنج سوخته، دل انگیزان، تخت طاقدیس ، چکاوک، خسروانی، نوروز، جامه دران، نهفت ، گلزار، در غم، گل نوش و زیرافکن که هنوز برخی از این اصطلاح ها در موسیقی امروز ما رایج است. دنباله . . .
 

تاریخ و سنت ترجمه در ایران

تاریخ ترجمه در ایران

ترجمه به فارسی تاریخچه‌ای دراز و پرماجرا دارد و در تكامل تمدن های ایرانی و ایرانی شده در سراسر آسیای غربی و فراسوی آن نقش مهمی ایفا كرده است. اطلاعات درباره ی ترجمه پیش از ظهور اسلام در سده ی هفتم میلادی بسیار ناچیز است. در ایران سده‌های میانی، داد و ستد میان عربی و فارسی، ویژگی اصلی و تعیین‌كننده ی فعالیت های مربوط به ترجمه بود. در پی‌‌ِ یورش های مغول و تاتار در سده‌های هفتم تا نهم هجری كنش و واكنش های تازه‌ای میان فارسی از سویی و شماری از زبان های هندی و تركی، از سوی دیگر، پدید آمد و موجب پیچیده و گونه‌گون‌تر شدن این تاریخچه شد. از میانه‌های سده ی سیزدهم قمری، چه در ایران و چه در سرزمین های فارسی زبان خارج از ایران، ترجمه از زبان های اروپایی بخش جدانشدنی از برنامه‌های گوناگون امر امروزی‌سازی بوده است. دنباله . . .

مقوله هایی از  زبان شناسی در زبان فارسی

 

* شما در نوشته هایتان، هرگاه که به مساله ی خط پرداخته اید، همواره به اصلاح نظر داشته اید نه به تغییر. چون تغییر را کاری پر دردسر ارزیابی کرده اید. حال که اصلاح یک امر شدنی است، از نظر شما مهم ترین نقص خط فارسی کدام است، ‌به زبان دیگر مهم ترین اصلاحی که باید یا می تواند در خط فارسی صورت گیرد کدام است؟

-  من قبلن فکر می کردم اصلاح خط فارسی ممکن است و کم ترین اصلاحی که پیشنهاد کرده بودم این بود که سه نشانه برای سه مصوت زیر و زبر و پیش، در زنجیره ی خط وارد شود. ولی حالا نظرم را تغییر داده ام. به دو علت: یکی این که اگر این سه نشانه در زنجیره ی خط وارد شوند، ریخت کلمات تغییر می کند ؛ دوم این که حرف های "د، ذ، ر، ز، ژ" هیچ حرف دیگری را به دنبال خود نمی پذیرند و در نتیجه چنان چه برای سه مصوت بالا نشانه هایی هم در زنجیر ی خط وارد شود این حرف ها استثنا خواهند بود. می توان گفت که خط فارسی معایب ذاتی دارد و به هیچ روی سامان پذیر نیست. در واقع یا باید خط را عوض کرد یا با همین خط ساخت تا این که زمان برای تغییر آن فرا برسد. ولی یک اصلاح را شاید بتوان در خط فارسی وارد کرد و آن وارد کردن ِ نشانه ای برای "اضافه" در زنجیر ی خط است. با این کار، مشکل نحوی زبان به اندازه ی زیادی حل خواهد شد. دنباله . . .

نگاهى به اژدها در استوره های ایرانی

اژدها در استوره های ایرانی

واژه ی «اژدها» كه در فارسى صورت هایى دیگری چون اژدر، اژدرها و اژدهاك دارد به معنى «مارى باشد بس بزرگ، با دهان فراخ و گشاده و كنایه از مردم شجاع و قهرآلود هم هست و رایت و سر عَلم را نیز گویند و پادشاه ظالم و ضحاك ماران را هم گفته‌اند» (۱) و لقب ضحاك نیز هست؛ چنان‌كه خاقانى گوید:
در دل غم اژدها نیارم / كافریدونى درفش دارم
و نیز «اژدها» نوعى آتش بازى است، وحید در تعریف آتش باز گوید:
چون آن پر فسون برد افسون به كار/ زدم اژدها ریخت تخم بهار
حكیم اسدى در تعریف «اژدها» گوید:
سرش پیسه، از موى چون كوه تن/ چو دودش دم و همچو دوزخ، دهن
دو چشم كبودش فروزان ز تاب / چو دو آینه، از تف آفتاب
زبانش چو دیو سیه، سرنگون / كه در دم ز غازى سر آرد برون
ز دنبال او، دشت هر جاى جوى / بهر جوى در، رودى از زهر اوى
چو بر كوه سودى، تن سنگ رنگ / به فرسنگ رفتى چكاچاك سنگ (۲)
در «فرهنگ جهانگیرى» آمده است كه اژدها چهار معنى دارد: دنباله . . .


 دگرگردی واژه ها در سیر زمان

 دگرگردی واژه ها در سیر زمان

١- برخی واژه‌ها در درازنای تاریخ واژگون می‌گردد و

۲- برخی نیز معنای خویش را از دست می‌دهد و مفهومی تازه به خود می‌گیرد و

٣- برخی اگرچه خود در معنی، دیگرگون می‌شود، اما در واژه‌های ترکیبی، معنای اصلی خویش را نگه می‌دارد.

١-  از واژه‌های گروه نخست،  یکی «وایتی» اوستایی است که در پهلوی «وات» خوانده می‌شد، در فارسی دری آن را « باد»، در کهکیلویه و نیشابوری «بای»، و در گویش اورامی کردستان آن را «وا» می‌خوانند. این واژه همان است که در مفهومی دیگر در همه جای ایران، در ترکیب «ای وای» یا «وای بر تو» یا «وای من» به صورت «وای» تلفظ می‌شود و نیز همین واژه است که در انگلیسی «ویند» خوانده می‌شود و در زبان فرانسه بدان «وان» می‌گویند. دنباله . . .

پیشینه ی دستور نویسی برای زبان فارسی

دستور نویسی برای زبان فارسی

به علت طرز تلقی ویژه ای كه گذشتگان از دستور زبان داشته‌اند، یعنی این كه آموزش دستور زبان را برای كسانی لازم می‌دانستند كه بخواهند آن زبان را به عنوان زبان دوم بیاموزند، كم تر اتفاق می‌افتاد كه اهل یك زبان به تألیف و آموزش دستور همان زبان بپردازند؛ این قاعده درباره ی تدوین لغت‌نامه هم صادق بود؛ مثلن اگر مروری بر فهرست مؤلفان لغت‌نامه‌ها و کتاب های صرف و نحو عربی بیاندازیم، می‌بینیم، غالب این مؤلفان غیرعرب بوده‌اند. این نظریه درباره ی دستورنویسی برای زبان فارسی هم صدق می‌كند، چنان كه دستورهای اولیه ی فارسی را كسانی نوشته‌اند كه فارسی زبان نبوده‌اند. از سوی دیگر زبان عربی كه افزون بر زبان دینی، زبان سیاسی و علمی آن روزگاران نیز بود، در میان گویندگان فارسی به گونه ای رایج بود كه آنان را از توجه به زبان فارسی، كه حكم زبان محلی را برای نویسندگان داشت، منصرف می‌كرد و مانع می‌شد كه به تدوین قاعده های آن بپردازند. از این رو در جست و جو برای نخستین دستورهای زبان فارسی، لازم است به كشورهای همسایه و یا جاهایی كه زبان فارسی به دلیل هایی مورد توجه بوده است، نگاه کنیم.

برای تدوین تاریخ دستورنویسی برای زبان فارسی به چند موضوع باید توجه داشت؛ یكی زبان اثر، دیگری محل تألیف این دستورها، و سرانجام قومیت و زبان مؤلف. با در نظر داشتن مورد های بالا، نخستین دستورهای زبان فارسی را به هفت دسته ی گوناگون می‌توان تقسیم كرد: دنباله . . .

تاریخچه ی كتاب های درسی در ایران

(از آغاز تا انقلاب بهمن)

نخستین کتاب های درسی در ایران

نزدیک به دو سده ی پیش، پس از شکست ایران در جنگ با روسیه و از دست رفتن بخش هایی از سرزمین های ایران و بستن دو پیمان نامه ی ننگین گلستان و تركمانچای، ایرانیانی كه گذشته ی پرافتخار این سرزمین را می شناختند و به آینده ی آن امید داشتند، پرسش های جدی ای را مطرح ساختند، از آن جمله بودند: چه گونه می توانیم نیرومند شویم و شكست و عقب ماندگی خود را جبران كنیم؟
اندیشمندان و اصلاح طلبان جامعه، وجود نظم و قانون و داشتن دانش و فن آوری های جدید را عامل پیش رفت تشخیص دادند و چاره ی كار را در دست یافتن به آن ها از راه تاسیس مراكز علمی و فنی، استخدام آموزگاران و مشاوران خارجی،‌ فرستادن دانش جو به خارج از كشور، انتشار روزنامه، ترجمه و تالیف كتاب های علمی و فنی و برقراری ارتباط با كشورهای پیشرفته یافتند و برای عملی كردن این كارها به دنبال فرصت بودند. دنباله . . .

پژوهشی در اصل و ریشه ی واژه ی «گپ»

گپ زدن

گپ : gap – واژه ی گپ در همه ی فرهنگ های فارسی به چشم می خورد و به جز در فارسی این واژه در همه ی زبان های زنده ی هند و پاكستان و افغانستان مانند سانسكریت، اردو، هندی، مراتی، گجراتی، پشتو، سندی، بلوچی و فارسی دری افغانستان فراوان به كار می رود . نه فقط به زبان های آسیایی بلكه در زبان های اروپایی هم این واژه به صورت های گوناگون آمده است . ولی ریشه ی این واژه  آریایی است .

در این جا ما نخست معنی و کاربرد آن را كه در فرهنگ های گوناگون آمده است دنبال می‌كنیم تا سپس بپردازیم به ریشه ی اصلی آن: دنباله . . .

تاثیر ادبیات ایران بر ادبیات جمهوری آذربایجان

جمهوری آذربایجان

ادبیات كهن ایران بر ادبیات بسیاری از ملت های جهان به ویژه ادبیات‌مشرق زمین تاثیری شگرف نهاده است. این تاثیر در ادبیات حمهوری آذربایجان از نخستین دوران های شكل‌گیری ادبیات به شكل آشکاری نمود یافته است. گفتنی است كه شاعران و نویسندگان آذری را به لحاظ تاثیر از ادب فارسی به دو دسته می‌توان تقسیم كرد.
۱- گروهی كه آثار خود را به فارسی نوشته‌اند.
۲-  شاعران و نویسندگانی كه به زبان تركی آذربایجان صاحب آثاری هستند (اگر چه در میان گروه اخیر برخی به زبان فارسی نیز آثاری دارند) دنباله . . .

پژوهشی در "فعل های نمودی" در فارسی

پیرامون فعل

"نمود" مقوله ای از چند مقوله‌ی درهم‌پیچیده‌ی تصریف فعل است كه آن‌ اندازه در دو مقوله‌ی دیگر، یعنی زمان و وجه فعل، حل شده كه تا این اواخر، یعنی تا نزدیک به سه تا چهار دهه‌ی پیش، به وجود آن در زبان فارسی تصریح نشده، چه رسد به این كه پژوهشی فراگیر و مستقل در این‌باره ارایه شده باشد. تنها منبع جدید و مستقل در این‌باره پایان‌نامه‌ی نگارنده (۱۳۷۵) به راهنمایی جناب آقای دكتر حق‌شناس است كه به تفصیل به این مفهوم پرداخته است. مقاله ی زیر بسط بخش كوچكی از این اثر با عنوان «فعل های نمودی» است. دنباله . . .

کتاب های پهلوی در سه سده ی نخست هجری

کتاب های پهلوی سه دهه ی نخست هجری

در روزگار ساسانی، مذهب های زردشتی، مانوی، مزدكی، مسیحی و یهودی همچنان رواج داشت و پی روان این مذهب ها در گوشه و كنار شاهنشاهی ساسانی به انجام مراسم و آیین دینی و مذهبی خود می پرداختند. با شكست دولت ساسانی به تاریخ ٦۳۲ میلادی و تضعیف قدرت های حکم رانان و عاملان ایالت ها و ولایت های ایرانی در نگاهبانی از سرزمین كهن سال نیاگان خود، شهرهای ایران یكی پس از دیگری به تصرف و تسلط  سپاه اسلام درآمد و دوره ی جدیدی در تاریخ این سرزمین آغاز شد. اگر چه فتح عرب ها در جنگ نهاوند (فتح الفتوح) در سال ۲۱ هجری به سرداری نعمان و فیروزان، آخرین جنگ ایرانیان با عرب ها به شمار نمی رود، با وجود این، ایرانیان میهن پرست و فرهنگ دوست در طول این همه جنگ های خانمان سوز دلیرانه و شجاعانه برای حفظ و نگاه داری آثار نیاگان و نگاهبانی از سرزمین باستانی خویش كوشیدند و به ویژه مردم تبرستان و دیلمان، گیلان و دماوند و بخشی از نواحی ماوراء النهر تا دوره ی خلافت بنی عباس استقلال سیاسی و ملی خود را همچنان حراست كردند  دنباله . . .

علم  بیان

علم بیان 

بیان به معنی پیدا و آشکار شدن است و در اصطلاح ادبیات عبارت است از مجموع قواعد و قوانینی که به وسیله ی آن ها یک معنی به راه های گوناگون نشان داده می شود.

شیوه های بیان اندیشه را دردانش بیان در چهار زمینه گنجانده اند که ما در این بخش به بررسی هر یک از آن ها می پردازیم. این چهار زمینه که مباحث علم بیان است، عبارت است از:

تشبیه ، استعاره ، مجاز و کنایه که  از نظر حالات سخن نیز به سه دسته ی ایجاز، اطناب و مساوات بخش می شود. دنباله . . .