خوانندگان ارجمند من برای آشنایی با مجموعه ی مقاله های نوشته شده در این تارنما و خواندن مستقیم آن ها می توانند به " این جا " نگاه کنند. با سپاس،  آریا ادیب

اشاره به دو موضوع تازه در ستون "آرشیو موضوعی" تارنمای آریا ادیب:

۱- بخش "اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های امروزی زبان فارسی" به اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل های کاملن جدیدی اختصاص دارد که در طی نزدیک به سه دهه ی گذشته وارد زبان فارسی شده و امروزه در گستره های گوناگون جامعه ی فارسی زبانان به کار می روند. مقاله های توضیحی درباره ی این موضوع، نمونه ی فرهنگ نامه ی فراهم شده برای این اصطلاحات و ضرب المثل های جدید و نیز فراخوان به خوانندگان برای یاری در کار گردآوری این اصطلاحات و ضرب المثل ها و تکمیل این فرهنگ نامه، به زودی در تارنمای زبان و ادبیات فارسی (آریا ادیب) انتشار خواهند یافت.

۲- بخش "تریبون ادبی" محل درج مطالب آن گروه از خوانندگان ارجمند تارنمای آریا ادیب است که مطالب خود را برای تکمیل مطالب ما یا در مقام پاسخ گویی به نکته یا نکاتی از نوشته های نویسندگان مقاله های تارنمای آریا ادیب، توسط رایانامه (ایمیل) برای ما می فرستند. 

دیگر مقاله های خوانندگان ارجمند من نیز که با مواضع ادبی تارنمای آریا ادیب همساز و در پیوند با یکی از موضوع های مورد بررسی در این تارنما هستند، همچون تا کنون، به نام نویسندگان این مقاله ها برای بهره مند شدن دیگر خوانندگان گرامی ما از آن ها، در موضوع های مربوط به آن ها نهاده می شوند. با سپاس، آریا ادیب

در آشپزخانه ی زبان فارسی

(نگاهی به کاربرد فعل "خوردن" در زبان فارسی)

فعل "خوردن" در زبان فارسی

درنگی در زبان فارسی و گفت و گوی روزمره ی فارسی‌زبانان و نگاهی به شمار عبارت ها و استعاره هایی که در این زبان برای فعل «خوردن» و انواع خوراکی ها به کار می رود،  موجب شگفتی هر پژوهنده ای می‌شود.  گرچه می­توان حدس زد که در همه ی فرهنگ­ها استعاره هایی در رابطه با خوردن و خوراکی ها موجود باشد. لیکن خوردن و مسایل مربوط به آن، چنان با فرهنگ و زبان فارسی آمیخته شده است که می‌توان ادعا کرد که حذف این استعاره‌ها از زبان فارسی، ارتباط فارسی زبانان را با واقعیت مادی  اگر نه گسسته، بلکه دست کم به شدت مختل می‌ سازد و شرح  بسیاری از حالت های روحی ـ روانی و موقعیت‌های گوناگون اجتماعی را اگر نه ناممکن، دست کم بسیار محدود می‌کند. ذهن فارسی‌زبانان در موقعیت‌های گوناگون و بسیار متفاوت زندگی روزمره، از عبارت های ساخته شده از فعل "خوردن" استفاده می‌کند و ما برای نمایاندن دامنه گسترده ی این کاربرد، تنها نمونه‌هایی از آن ها را در زیر می آوریم : دنباله . . .

مکتب های ادبی و هنری

آدورنو، هورکهایمر، بنیامین و ویل 

آنیمیسم (Animisme) جان گرایی

آنیمیسم در ادبیات حالتی را بیان می کند که در آن گویی اشیا جان و شعور دارند. آنیمیسم از واژه ی لاتین “anima” گرفته شده است که به معنی روح است و  آنیمیسم  گرایش به روح دادن به اشیاء و طبیعت ست.
آنیمیسم به عنوان مثال در اثر "میلی یا خاک زادگاه" (Milly ou la terre natale) نوشته ی لامارتین و یا دراثر "دهان تاریکی" ( La bouche d'ombre) نوشته ی ویکتور هوگو و "اشعار طلایی" (Vers dores) نوشته ی نروال به چشم می خورد.

اسپریتوالیسم (Spiritualisme) روح گرایی

دو طرزفکر با این نام شناخته می شود:
١)  سیستمی فلسفی که باور دارد دنیا از دو واقعیت تشکیل شده است: ماده و روح، و این دوگانگی در ساختار  انسان نیز به کار رفته است.
۲) سیستمی فلسفی که باور دارد در دنیا تنها یک واقعیت وجود دارد و آن روح است.

دنباله . . .

فقر فرهنگی مهاجمان به زبان فارسی

 مغول ها

عرب های مسلمان در طی دو سده، در دوران خلفای راشدین، اموی و عباسی، پس از لشکرکشی های پی در پی و جنگ های خونین، ایران، روم شرقی (بیزانس)، مصر، سرزمین های واقع در شمال افریقا و نیز اندلس (اسپانیا و پرتغال) را فتح کردند و به مدتی دراز اداره ی این سرزمین های وسیع را از هر جهت به دست گرفتند و امپراتوری اسلام را بنیاد نهادند.

به سبب ادامه ی تسلط عرب های مسلمان، ساکنان هر یک از این سرزمین ها دین پدران خود را رها ساختند و به اسلام گرویدند و در بیش تر این سرزمین ها زبان عربی، یعنی زبان قرآن و احادیث، جانشین زبان قومی ایشان شد. این قوم های مغلوب با پذیرفتن اسلام و به کار بردن زبان عربی رفته رفته فرهنگ و آیین های قومی ِ پیش از دوران مسلمانی خود را به دست فراموشی سپردند و کار آنان بدان جا رسید که پس از چندین نسل، همگی همچون قوم فاتح، هم مسلمان بودند و هم عرب زبان.

بیش تر این نومسلمانان با انجام مراسم و آیین های مشترک اسلامی مانند عید فطر،  عید قربان و مانند آن ها، پس از گذشت چند سده، دیگر چیزی از گذشته ی خود نمی دانستند، گویی که تاریخ آنان با ظهور اسلام و فتح سرزمین شان به دست عرب ها آغاز گردیده است. اگرچه پس از گذشت شش سده و نیم و سقوط خلافت عباسی به دست هولاگو در سال ۶۵۶ ه ق،  دیگر از امپراتوری اسلام اثری بر جای نماند (١)  و پس از آن هر یک از این قوم ها برای اداره ی سرزمین خود راهی در پیش گرفت، لیکن دین اسلام و زبان عربی وجه مشترک بیش تر آنان به شمار می آمد و این وضع تا به امروز نیز همچنان ادامه دارد. دنباله . . .

نکته هایی از درست نویسی  زبان فارسی

نکته هایی از درست نویسی فارسی 

در آثار نویسندگان امروز ، چه در روزنامه ها و چه در کتاب ها، بارها به جمله ها و عبارت هایی بر می خوریم که با اصول نگارشی و دستوری زبان فارسی همساز نیست و با درستی و فصاحت آن فاصله دارد.

ما در این بخش  با اشاره به مهم ترین ایرادهای رایج در نوشته های این دسته از نویسندگان، و با توضیح قاعده های درست دستوری مربوط به آن ها،  می کوشیم خوانندگان خود را از دوباره نویسی این گونه اشتباه ها بازداریم. دنباله . . .

دامنه ی نفوذ و تاثیر زبان فارسی در زبان های جهان

 نفوذ و تاثیر زبان فارسی در زبان های جهان

زبان های دنیا را ٦ هزار دانسته اند. برخی از این زبان ها بسیار به هم شبیه هستند .از این رو  همه ی زبان ها را می توان در ٢٠ گروه عمده جای داد. یکی از مهم ترین گروه های زبانی، هند و اروپایی است که همه ی زبان های شبه قاره ی هند -  ایران و نیز اروپایی را در بر می گیرد. در روزگار ابن بطوطه وی در همه ی مناطق غیر عربی که سفر نموده با زبان فارسی مشکل گفتاری خود را حل می کرده است. حتا در چین و بلغارستان و ترکستان  کلمه هایی از فارسی وجود دارد و از این نظر با زبان یونانی قابل مقایسه است.

زبان فارسی از قدیم ترین زبان ها و از گروه زبان های هند و ایرانی است که زبانی پیوندی است. این گروه زبانی مجموعه ای از چندین زبان را شامل می شود که بزرگ ترین جمعیت جهان به این گروه سخن می گویند و صدها واژه ی مشترک میان فارسی و آن ها وجود دارد. ریشه ی بسیاری از کلمه های پایه ای زبان های اروپایی مانند: است، مادر، پدر (فادر، فاتر)، برادر، خواهر، دختر (داتر)، بد، خوب (گود)، به تر (بتر)، تو، من، مُردن، ایست و مانند آن ها یکی است. از زبان فارسی امروزه ده ها کلمه ی بین المللی مانند : بازار، کاروان، کاروانسرا، کیمیا، شیمی، الکل، دیتا، بانک، درویش،  آبکری، بلبل، شال، شکر، جوان، یاسمین، اسفناج، شاه، زیراکس، زنا، لیمو، تایگر، کلید، کماندان، اُرد (امر، فرمان)، استار، سیروس، داریوش، جاسمین ، گاو ( گو = کو Cow)، ناو، ناوی، توفان، گاد God، نام، کام، گام، لنگ = لگ ، لب، ابرو، بدن، روز  و ... به بیش تر زبان های مهم دنیا راه پیدا کرده است. دنباله . . .

زبان عامیانه، اصطلاحات و ضرب المثل های فارسی

چشماش آلبالو گیلاس می چینه

 نگا. = نگاه کنید به

  آ

آب = عزت و رونق، طراوت و تازگی، روح،  شراب خالص

آبِ آب آبکی، بی مایه، بی رنگ

آب از آب تکان نخوردن = رخ ندادن جنجال و هیاهو، آرام ماندن اوضاع

آب از آتش برآوردن = کار محال کردن

آب (ها) از آسیاب افتادن = فرو نشستن هیاهو، از یاد رفتن ماجرا

آب از لب و لوچه ی کسی سرازیر شدن = تمایل شدید داشتن، به طمع افتادن

آب از دریا بخشیدن = از کیسه ی خلیفه بخشیدن

آب از سر گذشتن = کار از چاره و تدبیر گذشتن

آب از گلو پایین نرفتن = غصه و ناراحتی شدید داشتن

آب اندام زیبا تن و خوش رو

آب باریکه درآمد اندک اما مرتب

آب بردار = دوپهلو، کنایه آمیز

آب برداشتن = هدف دیگری در پس کاری وجود داشتن

آب بستن در چیزی = آبکی و رقیق کردن

آب بندی کردن آرام آرام به کار انداختن دستگاه نو

دنباله . . .

رفتارهای ناهنجار فارسی زبانان با زبان فارسی

(زبان فارسی از آشوب تا سامان)

رفتارهای ناهنجار فارسی زبانان با زبان فارسی

زبان فارسی يا فارسی دَری، ستون استوار تاريخ و فرهنگ و شناخت نامه‌ ی ايرانيان، افغانان، تاجيكان و برخی تيره‌های فارسی زبان در ديگر كشورهای آسيای باختری و مركزی، و سرمايه ی مشترك معنوی ملت‌ها و تيره‌های ياد كرده است. اين زبان، شاخه‌ای از زبان‌های ايرانی است كه خود به شاخه‌ی بزرگ تر گروه زبان های هندو - ايرانی می پيوندد و در كليد واژه‌های زبان شناختی، از آن به نام "فارسی نو" ياد می ‌شود (در برابر فارسی باستان / كهن، زبان روزگارِ هخامنشيان كه نوشته‌های اندك شماری به خط ميخی از آن بر جا مانده است و فارسی ميانه، زبان روزگار پارتيان/ اشكانيان که شمار بيش تری سنگ نوشته و كتاب به دبيره (خط) پهلوی ازآن در دست داريم). دنباله . . .

کند و کاوی در معنی و ریشه ی واژه ی  "عجم"

معنی و ریشه ی واژه ی عجم

واژه ی عجم در زبان فارسی و در بیش تر زبان های آسیایی مانند هندی، اردو، پشتو، بلوچی، کردی، ترکی، معنی ایرانی و زبان فارسی می‌‌دهد، اما در زبان عربی امروزه به معنی غیر عرب به کار می‌‌رود. در برهه‌ای از تاریخ به کسی که زبان عربی را نمی فهمیده است عجم می‌‌گفته اند و این لقب بیش تر به ایرانیان اطلاق می‌‌شده است. در دوره ی بنی امیه این کلمه کاربردی تحقیر آمیز داشته است، ولی امروزه این معنی تحقیرآمیز  یا کسی که عربی را نمی‌داند، کاربردی در ادبیات عرب ندارد. دنباله . . .