کتاب آرایی در ایران
شماره ی نوشته: ۳۲ / ۱۲
اكبر تجویدی
کتاب آرایی در ایران
ایرانیان به آرایش كتاب دلبستگی فراوان داشته اند. ولی از آن جا كه پوست و كاغذ كه نقش بر روی آن ها پدید می شود از اجناسی است كه در برابر رویدادها پای داری كم تری دارد نمونه های باستانی این هنر بسیار كمیاب است. بید و موریانه و دیگر حشره ها و آتش و عامل های دیگر همیشه كتاب و دفتر و نامه ها را تهدید می كند.
بدون شک هنگامی كه در سال ۳۸۹ هجری قمری كتاب خانه ی باشكوه سامانیان دستخوش آتش سوزی شد بسیاری از كتاب های مصور وگران بهای ایران در آن سوخته است. همچنین هنگامی كه كتاب خانه آل بویه در ری به دست سلطان محمود غزنوی ویران شد، انبوهی از كتاب های گران بهای باستانی ایران از میان رفت. ولی همه ی این ویرانی ها و آتش سوزی كتاب خانه ها در برابر تاراج مغولان ناچیز می نماید.
استخری كه در سده ی سوم هجری میزیسته در نوشته های خویش از سالنامه ای یاد می كند كه از زمان شاهنشاهان ایران باستان به یادگار مانده بود و تك چهره آن شاهنشاهان را در برداشته است. استخری كه به چشم خویش این كتاب را دیده یادداشت كرده است كه این سال نامه در قلعه ای واقع در ایالت جبار نزدیك یكی از مشهورترین آتشگاه های آن زمان نگه داری می شده است. می دانیم كه هر یك از شاهان ساسانی هنگام تاج گذاری به زیارت این آتشگاه می آمدند و هنگامی كه استخری می زیسته این آتشگاه همچنان دایر بوده و آتش مقدس در آن نگاه داری می شده است. همچنین مسعودی از كتاب همانند سال نامه بالا یاد كرده است كه متعلق به یك خانواده نام دار ایرانی شهر استخر بوده است. این كتاب شامل سرگذشت شاهان ایران بوده ونام ساختمان هایی كه هر یك از آنان برپا كرده بودند همچنین چهره ی یكایك آنان با لباس و تاج مخصوص در آن نگاشته بوده است.
كتاب دیگری از این نوع كه تاریخ نام آن را ضبط كرده است، نسخه ای است كه به طلا و جواهرات (لابد جلد آن) و زری مزین بوده و در خانه ی افشین سردار خلیفه عباسی المعتصم نگاه داری می شده و همین كتاب است كه در محاكمه ای كه دشمنانش علیه وی ترتیب دادند سندی برای محكوم ساختنش شد و به همان جهت به زندان رفت (ظاهرن در این كتاب مطالب مربوط به دین زردشت همراه با تصاویر نگاشته بوده است). آن چه از مطالب بالا بر می آید آنست كه هنگام تسلط عرب ها بر ایران با این كه باورهای آنان با هنرهای تصویری و آرایش چندان سازگاری نداشت مظاهر گوناگون هنری و از جمله كتاب های مصور یكباره نابودنشد و تا سده ها در شهرستان های گوناگون ایران گروه بی شماری دین نیاكان خود و سنت های باستانی خویش را محفوظ داشتند و هر چند كم كم مردم ایران به آیین اسلام گرویدند تا سالیان دراز رسم و آیین كهن خود را بر حسب عادت رعایت می كردند و از جمله در نگاه داری كتاب های گران بها و آرایش شده كوشا بودند، تا آن جا كه پاره ای از ایرانیان با وجود رسیدن به مقام های بالا در دستگاه خلیفه ها همچنان در پنهانی به نگاه داری مظاهرتمدن كهن خویش مهر می ورزیدند كه از آن جمله باید خانواده برمكیان را نام ببریم.
خانواده ی برمكیان در دربار خلفای عباسی مقامی والا داشتند و تا سال ۱۸۸ هجری قمری كه هارون الرشید با ستم های بسیار آنان را تارو مار کرد همواره مقام های بالا به آنان سپرده می شد. می گویند نیای بزرگ آنان برمك یكی از پاس داران آتش در معبد بلخ بوده است. شاید بتوان گفت كه هنرمندان دوران های اسلامی هنگام مصور كردن كتاب های خود و به طور كلی در فن نقاشی از آثاری كه در خانه ی بزرگان ایرانی یافت می شد از همان آغاز سده های نخستین هجری الهام می گرفته اند. مقایسه ی پاره ای از نقاشی های آغاز اسلام با كنده گری ساسانیان بر دامن كوه ها عقیده ی بالا را استوار تر می سازد. همین منابع الهام در دوران های بعدی زمینه پیدایش هنر كتاب آرایی ایرانی عصر مغول را بنیاد گذاشته است. به عنوان مثال هنگامی كه صحنه های حجاری طاق بستان را به خاطر آوریم و به ویژه نقش های شكار گاه آن را از جهت طراحی و همگذاری با نقاشی های دوران مغول و تیموریان مقایسه كنیم، به آسانی در می یابیم كه سنت های گذشته تا چه اندازه در پدید كردن آن روزگار مؤثر بوده است. همچنین اگر صحنه های شكار كتاب های دوران صفویان را بررسی كنیم پاره ای اوقات چنان شباهتی میان آن ها و سنگ بری های ساسانی و ظرف های نقره آن عصر را می بینیم كه گویی نقاش این مینیاتورها همان كنده گر دوران ساسانیان بوده است. در پاره ای از این تصویرها هنگامی هم كه هنرمند خواسته است پادشاه زمان خود رادر حال سواری و یا جلوس بر تخت بنمایاند، آن چنان از هنر دوران های پیشین متأثر بوده كه چه بسا وی را در لباس شاهان باستانی و با تخت و سریر روزگاران كهن نگاشته است.
نام مانی پیامبر ایرانی آن چنان با هنر نقاشی پیوسته است كه ممكن نیست در گفتاری درباره ی هنر كتاب آرایی ایرانی از یادآوری نام وی خودداری كرد. با آن كه در این زمینه سخنان گوناگون گفته شده ولی به هر حال ادبیات و شعرهای فارسی همه جا هر نگارگر چیره دست را با نام مانی مترادف آورده و واژه ی نگارخانه مانی به جای كاخ های پر زینت و باشكوه به كار رفته است. از این رو ناچار درباره ی هنر نقاشی مانویان بنابر آن چه از سنت گذشتگان بر می آید گفتاری می آوریم.
باید یادآوری کنیم از هنگامی كه هنر نقاشی كتاب میان مسیحیان رایج شد، این هنر كم و بیش با نقاشی ایرانی ارتباط پیدا كرد و هنرمندان دو گروه متقابلن از یكدیگر بهره گرفتند. به ویژه هنر كتاب آرایی نزد نسطوریان ایران رواج بسیار داشت و به وسیله ی آنان همراه با گسترش دیانت مسیح تا دورترین نقاط رواج یافته است و گسترش آن در این سیر با هنر نقاشی مانویان پیوستگی پیدا كرده است.
گفته اند كه مانی برای آسان ساختن فهم فلسفه ی بسیارمشكل آیین خود مفاهیم مجرد آن ها را به وسیله ی طرح ها و رنگ ها نقش می كرده و به این ترتیب حكمت ماوراءالطبیعه دین خویش را بیان میکرده است. به این ترتیب احتمالن بیش تر نقاشی های مانوی به شیوه ی انتزاعی بوده و به وسیله ی تاریك و روشنی ها و به ویژه رنگ های طلایی مبارزه نور و تاریكی را نمایش می داده است. همان گونه كه می دانیم دین مانی در آغاز به سرعت همه جا گیر شد و بیرون از مرزهای ایران نیز طرف داران فراوان یافت ولی دیری نگذشت كه این آیین به سختی مورد دشمنی موبدان قرار گرفت و در زمان سلطنت بهرام اول به اغوای آنان به زندگی مانی پایان داده شد. از آن پس نیز پیروان دین وی در ایران به وسیله ی موبدان زرتشتی و در خارج از ایران به وسیله ی امپراتوران مسیحی روم به سختی مورد آزار قرار داشتند.
در آغاز رواج دین اسلام مانویان تا مدتی از آزادی نسبی برخوردار بودند، ولی دیری نپایید كه خلیفه های عباسی به سهم خود در صدد برچیدن آیین آنان بر آمدند و هر جا كتاب های آنان را یافتند آن ها رابه آنش کشیدند. باید یادآوری كرد كه ممكنست پاره ای مخالفت های مسلمانان به فن نقاشی تا اندازه ای با مبارزه ی آنان برای از میان برداشتن سنت های دین مانوی مربوط باشد. به دنبال این رویدادها گروهی از مانویان به سوی سرزمین های شرقی و شمال خاوری ایران روی آوردند و به زودی در آن بخش ها آیین خود را گسترش دادند و بسیاری از مردم آن سرزمین ها و از جمله سران ایغوری تركستان را به دین خود آوردند. با این همه باید به خاطر داشت كه سنت كتاب آرایی مانویان به كلی در داخل ایران به دست فراموشی سپرده نشده و همین هنر بعدها در پیدایش مکتب های گوناگون مینیاتورسازی اثر فراوان گذاشت. این مطلب از شباهتی كه میان چند قطعه ی نقاشی مانوی كه در تركستان به دست آمده و پاره ای از تصاویر كتاب های عصر مغول در آن وجود دارد به خوبی روشن می شود. مطالعه ی این نقاشی ها پاره ای مسایل مربوط به مینیاتور ایرانی و گرایش آن را به شیوه های نقاشی خاور دور روشن می سازد. با در نظر گرفتن این قطعه ها و دیگر روایت هایی كه از نقاشی های مانی و پی روانش به جای مانده باید به خاطر آورد كه همه ی نقاشی های مانوی آن چنان كه یاد كردیم به شیوه ی غیر تصویری و انتزاعی نبوده بلكه در بسیاری از آن ها هیكل آدمی و گل ها و گیاهان نیز سرمشق هنرمند بوده است. شباهتی كه میان گل و بوته های نقش شده بر این مینیاتورها و آن چه در كتاب منافع الحیوان كه از سده ی هفتم هجری است وجود دارد، به طور آشکاری رابطه ی میان این دو مكتب از هنر كتاب آرایی را می رساند. در صورتی كه هنگام مقایسه این فن با آن چه در مغرب زمین برای آرایش انجیل به كار رفته و از جمله در تزیینات گردآورده های سرودهای مذهبی (Psautier) سرمشق هنرمند بوده است چندان رابطه ای دیده نمی شود.
پس از تصویرهای كتاب های مانویان باید از قرآن های مزین كه از سده های نخستین هجری رایج شده یاد كرد. تزیینات این قرآن ها كه به خط كوفی نوشته شده بیش تر منحصر به نقش های هندسی ساده است كه همین نقش ها در دوره های بعد رو به كمال رفته وبا الهام گیری ازشیوه ی گل و برگ سازی ساسانی فن تذهیب را پدید آورده است. و درباره كتاب های مصور در ایران باید یادآور شد كه پس از آن چه از مانویان به جای مانده، قدیم ترین نمونه های شناخته شده ی این فن از سده های ششم و هفتم هجری فراتر نمی رود. تصویرهای كتاب های این دوران را معمولن به دو مكتب نقاشی بغداد و سلجوقی نسبت می دهند. پاره ای از نقاشی های مكتب بغداد نیز گاهی با هنر بیزانس ارتباط دارد و فرق عمده ی آن با مكتب سلجوقی آن است كه در سبك بغدادی آن چنان كه از نقش های كتاب مقامات حریری بر می آید تصوبرها معمولن روی متن كاغذ بی آن كه زمینه را رنگ آمیزی كرده باشند ساخته شده اند. در صورتی كه در شیوه ی سلجوقی كه نمونه ی آن را باید در كتاب سمك عیار جست و جو كرد، نقش ها و تزیینات بر روی متن رنگ آمیزی شده پدید شده اند. چهره ها و دیگر عوامل متشكله ی تصویرهای كتاب بالا از هر جهت با سفال های لعاب دار سده های ششم و هفتم ری و ساوه بستگی دارد.
از سده ی هشتم به بعد شیوه ای در كتاب آرایی ایرانی رایج شد كه آن را مكتب ایلخانیان نامیده اند. از این دوره كتاب های مصور بسیاری از جمله نسخه های گوناگون از جامع التواریخ و شاهنامه به جای مانده است. این آثار چون در زمان سلطه مغول پدید شده اند و از آن جا كه در آن روزگار چین نیز جز امپراتوری مغول به شمار می آمد و در نتیجه رابطه ی میان ایران و چین به علت نبودن مرز سیاسی بیش از هر زمان دیگر افزایش یافته بوده است، از این نظر آثار این دوره از پاره ای جهات بیش از دوران های پیش با هنر تصویری خاور دور پیوند دارد. این كه می گویند این شیوه ی نقاشی منحصرن پس از هجوم مغول در ایران رایج شد درست به نظر نمی رسد، چه ساختن چهره های گرد و چشمان كشیده ی بادامی و آن چه ظاهرن خصوصیت چهره ی مغولی و ترك چینی را دارد، پیش از هجوم مغول نیز در نقاشی ایرانی رایج بوده و به طور كلی ادبیان فارسی این گونه چهره ها را مظهر زیبایی می دانسته است و صورت تركان زیبا روی چِگِلْ از دیر باز مورد ستایش شاعران با ذوق ایرانی بوده است و از آن جا كه نقاشان ایرانی پیوسته از شعر فارسی الهام می گرفته اند، ساختن این گونه صورت ها از آغاز نزد آنان معمول بوده است. در بسیاری از آثار سفالی لعاب دار پیش از عصر مغول نیز همین شیوه را می بینیم.
در همین دوره در نواحی غربی و شمال ایران كه زیر نفوذ آل جلایر قرار داشت، شیوه ای در كتاب آرایی پیدا شد كه در بسیاری جهات با مكتب ایلخانی تفاوت داشت و به شیوه ی باستانی ایرانی نزدیك تر بود. برجسته ترین هنرمند این مكتب جنید نقاش است. آثار وی از هر جهت الهام دهنده ی مكتب نقاشی تیموری به شمار می رود. منظره های خورنق و سنت فراتر بردن نوك درختان و كوه ها و ساختمان ها را از چهار چوبه خط كشی دور تصویر باید از این زمان دانست.
می گویند تیمور به هنرنقاشی و كتاب آرایی دل بستگی داشت و به ویژه به شیوه ی نقاشی مانویان علاقه نشان می داد. از دوره ی وی آثار بسیاری به جا مانده كه یك بخش آن در سمرقند پدید آمده است. در روزگار او هنر كتاب آرایی در تبریز و به ویژه در شیراز و هرات رواج بسیار یافت از این میان شیوه ی شیراز را باید زنده كننده ی مستقیم سنت های نقاشی كهن ایرانی بهشمار آورد. از میان كتاب های بسیار نفیس مصور دوره ی تیموری باید شاهنامه بایسنقری را نام برد. این كتاب به كتاب خانه ی سلطنتی گلستان تعلق دارد و از نفیس ترین مجموعه های نقاشی ایران است.
نام آورترین هنرمند دوره تیموری كمال الدین بهزاد است كه او را به علت های بی شماری صاحب مكتب دانسته اند و پس از وی شیوه ی او را قاسم علی دنبال كرده است. هنگامی كه شاه اسماعیل صفوی هرات را گشود بهزاد هنوز زنده بود. شاه اسماعیل او را گرامی داشت و با خود به تبریز برد و ریاست كتاب خانه ی سلطنتی را به وی داد. در این دوره و سال های پس از آن شاگردان و همكاران نامی بهزاد عبارت بودند از شیخ زاده، خواجه عبدالعزیز، آقا میرك، سلطان محمد، میر سید علی، مظفر علی كه از آنان آثار گران بها از جمله نقاشی های بسیار نفیس متعلق به خمسه ی نظامی كه اكنون در موزه ی بریتانیا است به جای مانده است. از خصوصیات آثار این دوران و به ویژه كارهای كمال الدین بهزاد احساس عمیقی است كه هنرمند از زندگی داشته و موفق شده است به به ترین وجهی این دریافت را تصویر كند و گرچه حالت های چهره ها و اندام های گوناگون بر مبنای علم كالبدشناسی نقاشی نشده، ولی آن چه كه مهم است آن كه كیفیت روانی افراد در حالت های گوناگون به صورت نشانه ای به خوبی نمایانده شده است. در هر یك از این نقاشی ها هنرمند با توجه به صحنه ی مورد نظر خویش جهانی مستقل آفریده است كه در آن مردمان و درختان و كوه ها و دیگر اجزای نقاشی به همان جهان پیوند دارند و به طور خلاصه هنرمند به به ترین وجهی دریافت خود را از طبیعت با توجه به مفهومی كه اندیشه وی بدان می افزاید ترسیم كرده است. به این ترتیب هنرمند نگارگر به جای آن كه آن چه را می بیند به همان طریق بنگارد، به دنبال نقاشی جهان اندیشه ی خود رفته است و اگر می گوییم در كارهای این استادان واقعیت زندگی نقاشی شده است، منظور آن واقعیت عینی كه با حواس خود درمی یابیم نیست، بلكه واقعیت پوشیده و پنهانی بیش تر مورد توجه هنرمند این دوره بوده است و نقاش، این جهان را به ناچار به وسیله رنگ ها و خط ها و نشانی ها بیان كرده است و چون با توسل به شیوه ی خاص نقاشی ایرانی از نمایاندن سایه و روشن ها و دور و نزدیكی ها بر كنار بوده موفق شده عالی ترین هماهنگی های رنگی را به شیوه ی تزیینی پیدا كند.
مكتب كتاب آرایی آغاز دوران صفوی دنباله ی همان شیوه ی هرات یا خراسانی است ولی از هنگامی كه پایتخت از تبریز به قزوین و سپس به اصفهان انتقال یافت، تازگی هایی در فن نقاشی و در نتیجه در فن كتاب آرایی پدید آمد. زبده ترین نقاش این دوران رضا عباسی است كه هنر را به سوی سادگی سوق داد و به جای ریزه كاری های دوران های پیش به نگارش اصول حركات پرداخت و سپس شیوه ی وی را شاگردش معین مصور دنبال كرد. در این دوره به جز نقاشی كتاب آثار دیگری نیز به صورت قطعه و مرقع، بسیار پدید شده است.
پاره ای كارهای رضا عباسی در زمره ی عالی ترین آثار هنری جهان به شمار می رود. در سیاه قلم هایی كه با سرعت تمام به صورت مشق «اسكیس» نگاشته است چنان استادی و مهارتی به كار رفته كه نظیر آن را حتا در كارهای استادانی چون داوینچی و میكل آنژ نیز سراغ نداریم. به ویژه آن جا كه با یك گردش قلم تمام خصوصیات ساختمانی یك اندام را مجسم كرده آن چنان قلم وی چرخش ها و حركات را خوب نگاشته است كه در دوران های پس از وی استادان زبردست هرگز نتوانسته اند حتا كار او را تقلید كنند و به همین علت هنرشناسان هر اثری را كه به شیوه ی رضا عباسی ساخته شده باشد ولی قلم خود استاد نباشد به زودی تمیز می دهند هر چند تقلید كننده نام و امضای رضا عباسی را پای آن كار گذاشته باشد.
پس از معین مصور باید از شفیع عباسی و همچنین از محمد زمان كه كوشیده است شیوه ی تازه ای را در نقاشی پدید آورد نام برد. همچنین در دوران های بعد هنرمندان بسیاری به تصویر و تزیین كتاب ها پرداخته اند كه باید از آن جمله از صنیع الملك نام ببریم. وی كتاب هزار و یك شب را به تصویرهای زیاد و زیبایی آراسته است.
كتاب های مصور ایرانی از جمله عالی ترین شاهكارهای هنری جهان به شمار می رود و امروزه كتاب خانه های كشور ما و همچنین دیگر كتاب خانه ها و موزه های سراسر جهان با این آثار زیب و زیور یافته اند. ذوق سرشار ایرانی كه از دیرباز در زمینه های هنری یگانه بوده است. ادب دوستان و هنر پژوهان نام دار ایرانی عالی ترین دقایق عمر خود را آن لحظاتی می دانستند كه روان خویش را با مطالعه ی آثار فرهنگی و ادبی سیراب سازند و در همان حال از دیدن عالی ترین مظاهر هنری كه به صورت تزیین و تذهیب بر كتاب ها نگاشته بوده است لذتی روحی برند و به همین جهت این كتاب های نفیس مزین در طول تاریخ فرهنگ و هنر ایران پدید شده و به یادگار مانده است.
- - -
در تنظیم این نوشته از كتاب «بررسی هنر ایران» جلد سوم مقاله های «كتاب آرایی» از (Sir Thomas Arnold) و «رابطه های هنر مانویان با هنر ایرانی» از (Ugo Monneret de Villard) و همچنین «تاریخ مینیاتور و طراحی» از (Ernst Khunel) بهره گیری شده است.
A Survey of Persian Arts 6 Vol., London and New York, Oxford University Press 1938
از: مجله ی هنر و مردم، دوره ی پنجم، شماره ی ۴۹، آبان ۱۳۴۵